درباره پروژه ایده اَبرا
ابرا یک پروژه یادگیرنده و یاددهنده است که سعی میکند با داشتهها و دانش افزودهاش، در نقش یک مشاور، راهکارهایی ترکیبی و نوین به مخاطب خود برای توسعه تعامل ارائه بدهد. پروژه ابرا روی زمینههایی منعطف کار میکند، یاد میگیرد و در صورت نیاز مخاطبان خود، آنها را تبدیل به راهکار میکند. مبنای اصلی زمینههایی که ابرا روی آنها کار میکند به صورت مشترک "مارکتینگ" است.
ساختار ابرا ایده
ساختار ابرا ایده به گونهای طراحی شده است که مخاطب در ابتدا بیشتر با چیزی شبیه به یک پروژه آموزشی مواجه باشد تا یک کسبوکار. با این روش مخاطب میتواند در هر جایگاهی میتواند همراه ابرا باشد و پس از احساس نیاز به مشاوره و پیادهسازی راهکار، از ابرا درخواست راه حل کند. ما در ساختار ابرا چیزی به عنوان سرویس نداریم. بلکه زمینههای کاری را به گونهای که میاندیشیم تعریف میکنیم و این تعریف با رشد و تغییر پیوسته همراه خواهد بود. زمینههایی که ما روی آن کار میکنیم “ابرک” نامگذاری کرده ایم.
اما از نگاه تجاری و مدل درآمد، ابرا ایده با مفهوم یک شرکت مشاور یا یک آژانس پیمانکار سازگار نیست. ابرا یک پروژه منعطف است که خود تبدیل به لایهای از کسبوکار کلاینت خود میشود. در نتیجه تماس با ابرا ایده به معنی برونسپاری نیست، بلکه بیشتر مشابه بهرهمندی از دوستانی قابل اعتماد در قالب یک پروژه سازمانی خواهد بود. تیم ابرا ایده متشکل از یک هسته مرکزی و تیمی شناور در زمینهی زیرپروژههایی است که ابرا روی آنها کار میکند. اینجا همهچیز بر پایهی بریفی که از مخاطب دریافت میشود پیش خواهد رفت.
داستان اَبرا
هسته مرکزی ابرا پیش از استارت ابرا ایده هم مدیریت آژانس راهکارهای مارکتینگ داشته و هم در شرکتهای پیشرو و آژانسهای تبلیغاتی تجربیات بزرگ و اغلب موفقی داشته است. همین تجربه هم سبب شد که خلاء را به خوبی احساس کند. پروژه ابرا ایده زاییدهی تعدادی از باگهای محسوس در بدنه مارکتینگ و تبلیغات ایران است. ضعف در دادهمحور و منعطف بودن که منجر به کمبود تعامل در همه جهات کسبوکارها شده است. داستان ابرا در ابتدای مسیر است، هر چند به راهی که میرود ایمان عمیقی وجود دارد.
به ابرا نگاه کن
در دفتر ابرا واقع در طبقه پنجم ساختمان نشسته بودیم. هوا آفتابی بود و لکههای ابر با چینشی خیرهکننده در میان لاجورد آسمان خودنمایی میکردند. یکی از بچهها سرش را پایین انداخته بود و داشت اپ هواشناسی را چک میکرد. کمی بعد گفت: از فردا بارانه! یکی از آن دیگران گفت: هوا خوبه که! باران کجا بود؟ همینطور داشتند بحث میکردند که با خودم گفتم: چرا ابرها را نمیبینند! ابرها بهترین نشانهی اتفاقات پیشرو هستند. کشتیها به ابرها نگاه میکنند تا طوفان را پیش بینی کنند. فضای کسبوکار ما هم توفیر چندانی با آسمانی پر از لکههای ابر ندارد. کافی است که بتوانی طوفانها و بحرانها را پیش بینی کنی، برایشان فکری کنی و آنها را پشت سر بگذاری. با بچهها موضوع را مطرح کردم. به این نتیجه رسیدیم که اسم تیم را بگذاریم ابرا. اینگونه میتوانیم ادعا کنیم نشانهای هستیم برای پیشبینی طوفان و عبور از بحرانها. به همین دلیل شعارمان شد: ابرا رو ببین!